حقیقت گریزان است، اما گریزان نیست

تقریباً مطمئناً در سایر سیارات جهان حیات وجود دارد.

و طبق تعریف، چیزهای پرنده ای وجود دارند که شناسایی آنها دشوار است.

اما به این معنا نیست که پرنده های ناشناس سفینه های فضایی با موجودات فضایی هستند.

قطعا توطئه هایی در اطراف ما وجود دارد.

و طبق تعریف، سازمان ها اغلب کارهایی را انجام می دهند که توضیح آنها دشوار است.

اما این بدان معنا نیست که همه این اقدامات نتیجه یک توطئه است.

دوران مدرن یوفو شناسی در سال 1947 آغاز شد. بشقاب پرنده ها مانند موجودات فضایی در کشتی ها، نه در این بیانیه آشکار که برخی از اشیایی که ما با آنها مواجه می شویم هنوز شناسایی نشده اند. در هفتاد سالی که بیگانگان به صحنه آمده اند، توانایی ما برای عکاسی به طور قابل توجهی گسترده تر شده است و کیفیت آن عکس ها و فیلم ها با آنچه قبلاً داشتیم قابل مقایسه نیست.

و با این حال، تصاویر یوفوها بهبود نیافته اند.

افرادی که عادت داشتند چیزهایی را در روز روشن در حیاط خانه خود ببینند، به محض اینکه آیفون گرفتند، ناگهان دیگر آنها را نبینند.

یکی از راه‌هایی که می‌توان گفت به جای علم ابطال‌پذیر با داستانی سروکار دارید، این است که وقتی شواهدی به روی میز ارائه می‌شود، داستان تغییر می‌کند. (Falsifiable به این معنی است که می توان نادرستی آن را ثابت کرد. “من به یک تک شاخ فکر می کنم” قابل ابطال نیست، زیرا اگر لازم باشد می توانم داستان خود را تغییر دهم.)

دلیلش این است که ما انسان هستیم و انسان ها داستان ها را می پذیرند. دلایل خوب بی‌شماری برای باور به احتمال یوفوها و دیگر توطئه‌ها وجود دارد. اما شواهدی که قابل بررسی است و تیغ اوکام یکی از آنها نیست.

اگر در مواجهه با آزمونی که خلاف آن را نشان می‌دهد، آمادگی تغییر عقیده خود را نداشته باشیم، در این صورت یک داستان را پذیرفته‌ایم.

دایره های کشتزار و پاگنده و هیولای دریاچه نس داستان های مفیدی هستند. اما آنها همچنین مشغول طفره رفتن از توانایی ما برای یافتن آنها هستند. اگر کسی هر بار که داده‌های بهتری در مورد پزشکی یا سایر فناوری‌های مفید وجود دارد، بهانه جدیدی می‌آورد، سرنخی است که ما یک داستان می‌شنویم، نه یک بحث علمی.

یافتن حقیقت سخت است. درک حقیقت وقتی می رسد دشوار است. اما حقیقت برای فرار از ما کار نمی کند. معمولاً ثابت می ماند تا زمانی که آن را پیدا کنیم.