ترجیح می دهیم شانس نداشته باشیم خوش شانسی به نظر می رسد چیزی به دست نیامده است. و بدشانسی بهانه ای به نظر می رسد.
وعده دروغین شایسته سالاری شانس را در همه اشکال آن محکوم می کند.
و هنوز…
در بین کالج های معروف ، شاید از هر پنج متقاضی واجد شرایط ، یک نفر پذیرفته می شود. در اینجا معنی آن چیست:
مدرسه می تواند لیستی از هر دانش آموزی تهیه کند که به اندازه کافی خوب است. ترکیبی از سوابق ، نمرات آزمون ، نمرات ، فعالیتها ، و همه اینها. هر دانش آموزی که تحت شرایطی با خوشحالی پذیرفته می شود.
آنها می توانند برای هر یک از دانش آموزان یک یادداشت ارسال کنند که به آنها می گوید فینالیست هستند ، و در حال حاضر ، یک مولد اعداد تصادفی 20 درصد از آنها را انتخاب می کند.
زیرا آنها در واقع به هر حال این کار را می کنند.
اگر رد شدید ، شاید بهتر باشد بدانید که به جای سرزنش خود و برخی نقص های خیالی ، بدشانس هستید.
و همین امر در مورد موارد بیشماری که در زندگی برای ما اتفاق می افتد صدق می کند. من خوش شانس بودم که اولین سخنرانی TED را دریافت کردم. اینکه من بدشانس بودم سالها پیش در آن جلسه بزرگ شرکت نکردم…
اعطای اعتبار (یا سرزنش) به شانس ، بازگشت به کار سخت و بهتر را برای او آسان تر می کند.