هومونکولوس ما نشان می دهد | وبلاگ ست

آدم کوچکی که در کنترل پنل است، کسی که می بیند شبکیه چه چیزی تولید می کند، کسی که تصمیم می گیرد، کسی که صحبت می کند…

(این راه حل دوگانه برای مشکل اراده آزاد است – بله، من بدن فیزیکی دارم، اما یک انسان کوچک نیز در درونم وجود دارد که می تواند جدا از آن تصمیمات آزادانه بگیرد…)

آنتروپومرفیسم ابزار قدرتمندی است. وقتی با چیزی پیچیده روبرو می شویم، تصور می کنیم که مانند ما، یک فرد کوچک در کنترل است، کسی که اگر در کنترل پنل بودیم، همان کاری را که ما انجام می دهیم انجام می داد.

ببر یا شیر یک شخص نیست، اما ما سعی می کنیم رفتار آنها را با تصور اینکه آنها یک فرد کوچک (شاید گربه سان تر، وحشی تر و کمتر “باهوش تر از ما”) در کنترل دارند پیش بینی کنیم. تجربه ما از زندگی روی زمین مجموعه‌ای از روایت‌ها درباره آدم‌های کوچک درون هر کسی است که با آن روبرو می‌شویم.

بنابراین، هوش مصنوعی یک مشکل است، زیرا ما می‌توانیم کد را ببینیم و در نتیجه ثابت کنیم که شخص کوچکی در داخل وجود ندارد.

بنابراین وقتی رایانه‌ها ما را در شطرنج شکست دادند، گفتیم: “این هوش مصنوعی نیست، فقط یک کد احمقانه است که می‌تواند یک مشکل را حل کند.”

و زمانی که کامپیوترها شروع به “نوشتن” موسیقی یا “طراحی” تصاویر کردند، همین کار را انجام دادیم. نقل قول ها مهم هستند، زیرا رایانه احتمالاً نمی تواند یک شخص کوچک در داخل داشته باشد.

و اکنون، LLM و چیزهایی مانند ChatGPT همه اینها را وارونه می کنند. زیرا اساساً حتی برای محققان هوش مصنوعی کار با این ابزارها بدون تصور شخص کوچک درون آن غیرممکن است.

بینشی که ممکن است مفید باشد این است: ما آدم کوچکی در درون خود نداریم.

هیچ کدام از ما انجام نمی دهیم.

ما به سادگی کد داریم، تا آخر، درست مثل ChatGPT.

اینطور نیست که ما اکنون در حال کشف نوع جدیدی از جادو هستیم. این است که نوع قدیمی جادو همیشه یک توهم بود.