بازی های ماجراجویی کامپیوتری در دهه 1980 به دلیل کمی کد به نام “تجزیه کننده” امکان پذیر شد. می توانید تایپ کنید، “تبر را بردارید” و کامپیوتر این کار را انجام دهد فهمیدن عبارت و دستورات خود را دنبال کنید. با حروف کج، چون چیزی متوجه نشد، به سادگی جملات شما را به بیت تقسیم کرد و وضعیت موجودی شما را بر این اساس تغییر داد.
هنگامی که با یک تجزیه کننده، حتی یک تجزیه کننده ابتدایی مواجه شدند، بسیاری از مردم آن کار هومونکولوس را انجام دادند و به این نتیجه رسیدند که کامپیوتر می تواند تک تک چیزهایی را که شما تایپ می کنید، درک کند، مانند: “به این فکر می کنم که داشتن یک تبر در فهرست موجودی من مفید خواهد بود.” یا حتی “اجازه دهید در مورد پسر عمویم به شما بگویم…”
اولین کنسرت من، در Spinnaker، رهبری تیمی بود که نسل اصلی بازیهای ماجراجویی رایانهای مصور را ساخت (من با Arthur C. Clarke و Ray Bradbury ارزشش را کسب کردم، که داستان فوقالعادهای است). ما در همان اوایل متوجه شدیم که تجزیه کننده جادویی است اما تقریباً آنقدر که مردم انتظار داشتند قدرتمند نبود.
چهل سال بعد کمی شبیه LLM و ChatGPT به نظر می رسد.
راه حل ارائه یک رویکرد راحت و ساده بود که تقریبا همیشه راه حلی برای مشکل سردرگمی است.
ما دکمه WordWindow™ را ایجاد کردیم. ظاهراً نماد علامت تجاری رایگان آن را قدرتمندتر کرد.
وقتی روی آن دکمه کلیک کردید، لیستی از ۲۵ مورد رایج یا مفیدی که میتوانید تایپ کنید به شما ارائه میشود.
من فکر می کنم که این پل حتی در حال حاضر نیز یک پل قدرتمند خواهد بود. به عنوان مثال، یک دکمه “Summarize” به نقاط قوت ChatGPT متمایل می شود، اما این چیزی نیست که مردم بلافاصله به آن بپرند.
با بسط دادن این مفهوم، هر زمان که دیدید افرادی که میخواهید به آنها خدمت کنید، مردد یا سردرگم به نظر میرسند، گزینههای چند گزینهای را به آنها پیشنهاد کنید.
منوها کار می کنند. حتی وقتی در رستوران نیستیم.